در 46 سالگی بیش از 20 پوند وزن کم کنید. تارا سفر Hitch Fit خود را آغاز کرد زیرا در 46 سالگی می خواست زندگی کامل و سالمی داشته باشد. او میخواست بتواند پیادهروی کند، سفر کند، برای کار با هنرجویانش انرژی داشته باشد، و میخواست در آینه نگاه کند و از آنچه میدید احساس خوبی داشته باشد.
هنگامی که او برای تغییر آماده شد، به طرح عالی کاهش وزن با فیت فیت متعهد شد و با مربی دیانا چالوکس-لاسرت برای سفر آموزشی شخصی آنلاین خود کار کرد!
تارا کارهای لازم را برای یادگیری مهارت ها و تغییر عادات خود برای رسیدن به اهدافش انجام داد! او بیش از 20 پوند و بیش از 10 درصد چربی بدنش را از دست داد. اما حتی بیشتر از تغییر در اعداد، او اعتماد به نفس و انرژی برای زندگی کاملی که به آن امید داشت به دست آورده است!
تبریک تارا! بنابراین به کار سخت خود و نشان دادن تغییرات شگفت انگیزی که ممکن است زمانی که تصمیم به ایجاد یک تغییر مثبت می دهید، افتخار کنید!
آمار کاهش وزن تارا فیت بیش از 45:
وزن اولیه: 126
وزن نهایی: 105
چربی اولیه بدن: 29.33٪
چربی نهایی بدن: 18.28٪
Tara’s Fit بیش از 45 عکس قبل و بعد:
نقد و بررسی آموزش شخصی آنلاین داستان تارا و هیچ فیت:
در 46 سالگی تناسب اندام داشته باشید
دشوار است دقیقاً لحظه ای را که می دانستم می خواهم تغییری در شیوه زندگی ام ایجاد کنم مشخص کنم.
من علاوه بر شغل “9-5” خود، مدیر هنری یک شرکت تئاتر کودک محلی هستم، بنابراین روزهای من پر است و هر چه سنم بالاتر می رود، آن روزها طاقت فرساتر می شود.
مدتی است که میدانم واقعاً سالم نیستم، و فکر میکنم واقعاً خوشحال نبودم. مشغله کاری من در پر کردن لیوان اطرافیانم عالی بود، اما کم کم داشتم لیوان خودم را خالی می کردم… و کمی احساس خالی بودن می کردم.
شیرینی من تمام تلاشش را کرد تا برخی از لحظات خالی یا کسل کننده را حل کند، و اجازه دهید با آن روبرو شویم، یک پیمانه بستنی یک شام بسیار آسان برای تهیه در آن شب هایی است که احساس می کردم گذرانده ام.
وقتی پدرم یک شب برای درد قفسه سینه به اورژانس رفت و متوجه شد که 4 رگ گرفتگی دارد، میدانستم که زمان آن رسیده است که تغییرات جدی ایجاد کنم.
من به خود 46 ساله ام در آینه نگاه کردم و احساس خستگی کردم و آنچه را که دیدم دوست نداشتم.
میدانستم که کارهایی بیشتر از ریختن بستنی روی مبلهایم هر شب میخواهم انجام دهم. میخواستم به مکانهای جدید سفر کنم، میخواستم بتوانم سالهای بیشتر با سگم پیادهروی طولانی داشته باشم، میخواهم هنگام کار با هنرجویان بازیگریام احساس انرژی کنم، و بله، میخواستم خودم را در آینه نگاه کنم. و از چیزی که به من خیره شده بود احساس خوبی داشته باشم.
من یک زندگی طولانی، شاد و سالم می خواستم! بنابراین، من برای 4 ماه خوب به یک باشگاه پیوستم و هیچ چیز برای من تغییر نمی کرد – از نظر وزن، اندازه شلوار، و احساس می کردم تمام آن سرمایه گذاری اتلاف وقت من بود – من ناامید شدم.
وقتی این ناراحتی را به یکی از دوستان نزدیکش بیان کرد، او Hitch Fit را پیشنهاد کرد. فک کنم اون لحظه بود…. با خود گفتم – همین است. من به این برنامه متعهد هستم و به خودم متعهد هستم!
برنامه آسان نبود. از همان ابتدا، احساس میکردم تحت تأثیر همه اطلاعات مربوط به وعدههای غذایی و برنامههای تناسب اندام قرار گرفتهام، اما در عین حال، هیچوقت تمام این اطلاعات و راهنماییها را به این وضوح تجزیه نکردم.
بنابراین، آن را گرفتم یک وعده غذایی در یک زمان، یک ورزش در یک زمان، و یک روز در یک زمان. قبل از اینکه بفهمم، دو هفته تمام کردم و نتایج مثبتی گرفتم! هفتههای 4-6 را چالشبرانگیزترین هفتهها میدانستم، زیرا انگیزه چندانی وجود نداشت، اما تصمیم گرفتم با آن شعار قدیمی «فقط انجامش بده!» بر آن غلبه کنم.
آن صبحهایی که میخواستم بخوابم، به معنای واقعی کلمه با صدای بلند به خودم گفتم: “تارا، برخیز و این کار را انجام بده!”
به آرامی، اما مطمئناً طرز فکر و هوس من شروع به تغییر کرد. ورزش کمتر به چیزی تبدیل شد که من باید انجام می دادم، و بیشتر چیزی شد که می خواستم انجام دهم (برای خودم).
من شروع به احساس این مکان در خودم کردم که می خواستم در هوای تازه بیرون بیایم تا صبح قدم بزنم، از رفتن به باشگاه احساس غرور می کردم و می خواستم ببینم آیا وزنم را اضافه می کنم یا احساس راحتی می کنم – حتی از این کار خوب لذت بردم. مردمی که به من صبح بخیر میگفتند و کلمات تشویقکننده را به اشتراک میگذاشتند، شکری که در هر چیزی که میخوردم جزء اصلی بود، من شروع به از دست ندادن و نیاز نداشتم.
هر روز شروع به احساس بهتر و قویتر میکردم – احساس میکردم بیشتر شبیه شخصی که میخواستم باشم. واضح است که این برنامه چیزهای زیادی در مورد تناسب اندام و تغذیه به من آموخت، اما در مورد اینکه از چه چیزی ساخته شده ام بیشتر به من آموخت. من می توانم در مورد چیزها متفاوت فکر کنم. بسیار شگفت انگیز بود که متوجه شدم من این ظرفیت را دارم که انتخاب کنم تا کاری برای خودم انجام دهم و اجازه ندهم که هیچ فکر منفی به درونم راه یابد.
من توانستم با یک روال آگاهانه با “نمی توانم، خسته هستم، چه می شود، فردا تلاش می کنم …. لیست ادامه دارد” مبارزه کنم. من یاد گرفتم که می توانم کارهای سخت را انجام دهم و وقتی آنها را انجام دادی که چندان سخت نیستند، و آموختم که بدن سالم باعث ایجاد ذهن و روح سالم می شود.
من احساس شادابی، سکسی و قوی می کنم و مهمتر از آن، احساس تعهد به ادامه این زندگی سالم می کنم.»
انتخاب برنامه: کاهش وزن